آثار سوگِ ناتمام در دوران کرونا می تواند اختلالات روانی ایجاد کند

به نقل از سایت اخبار  درمان و تعذیه :    
 

به گزارش خبرگزاری مهر، بهناز آسنگری، با تجربه سال‌ها حمایت روانی از خانواده‌هایی که با بیماری سرطان فرزندشان دست و پنجه نرم می‌کنند و برخی نیز کودکان‌شان را از دست داده‌اند، همراه ما بود و از دید روان‌شناسی به سوالات پاسخ داد.

کرونا چطور به بروز پدیده‌ای به عنوان اختلال سوگ در جامعه دامن می‌زند؟

خسارت‌های ظاهری ملموس‌ترین پیامد در هنگام بروز بلایای طبیعی چون زمین‌لرزه، سیل و آتش‌سوزی هستند. بسیاری از آحاد مردم، سازمان‌های امدادی، مؤسسات مردم نهاد و خیریه‌ها نیز برای جبران همین خسارت‌های ظاهری که البته بسیار مهم نیز هستند به کمک افراد آسیب دیده می‌شتابند. حتی در بسیاری از موارد مشاهده می‌کنیم که متخصصان روان‌شناس نیز در مراحل وقوع آسیب روانی یا برای جلوگیری از آن وارد عمل می‌شوند و مداخلات مؤثری را شکل می‌دهند.

در پاندمی کرونا بیشتر تیم‌های مردمی و داوطلب بر رعایت اصول بهداشتی و تأمین نیازهای بیمارستانی بوده و در فاز بعدی نیز بر مسأله کمک معیشتی خانواده‌های آسیب دیده در بحران اقتصادی کرونا گام برداشتند. ولی متأسفانه آنچه که ممکن است کمتر به آن توجه شود، ضرورت مداخلات تخصصی در بدو حادثه و بازسازی روانی آسیب‌دیدگان در زمان شیوع این بیماری است. یکی از شایع‌ترین اختلالات برای بازماندگان بعد از بروز بلایای طبیعی که دامنه اثرات آن کم شباهت با شیوع بیماری کرونا در جامعه نیست، اختلال سوگ است. اختلال سوگ در ساده‌ترین معنی خود، زمانی به وجود می‌آید که افراد بنا به شرایطی نظیر خودکشی، مفقود شدن، حادثه رانندگی و…، نتوانند مراحل طبیعی که در نهایت به پذیرش این فقدان کمک می‌کند را طی کنند. همزمان با بیماری کرونا هم متأسفانه افرادی که عزیزان خود را به علت این بیماری یا هر علت دیگری از دست دادند به دلیل عدم امکان برگزاری مراسم خاکسپاری و عزاداری که تأثیر به سزایی در تخلیه روانی و پذیرش مرگ دارد محروم بودند. به همین دلیل است که معتقد هستیم برای مواجهه با اثرات مخرب و در پاره‌ای مواقع اثرات غیر قابل جبران پدیده اختلال سوگ می‌بایست به بازسازی روانی افراد آسیب دیده پرداخت.

آنچه پذیرش و تحمل این فقدان را سخت‌تر می‌کند عدم امکان برگزاری مراسم ترحیم و سوگواری است.

پذیرش مرگ اطرافیان ذاتاً برای انسان سخت و دردناک است، بنابراین در تمام اعصار انسان از روبرو شدن با واقعیت مرگ و ناتوانی خود در مقابل کنترل آن فرار کرده، اما واقعیت اینجاست که مرگ بدون اینکه از ما سوالی بپرسد به سراغ ما می‌آید، چه در بستر بیماری، چه با بلایا و چه با تصادف و غیره؛ در حال حاضر نیز مرگ با ویروسی به نام کرونا خود را نشان داده است.

حمایت، همبستگی و همدلی که در مراسم سوگواری از اطرافیان می‌گیریم آنچنان مهم و ضروری است که به ما در عبور از مرحله اولیه سوگ یعنی گذار از انکار کمک می‌کند. مراحل خاکسپاری و تشییع کمک می‌کند بپذیریم که عزیزمان دیگر نیست. در خاکسپاری به راحتی و به کفایت گریه و از عزیزمان خداحافظی می‌کنیم. با حمایتی که از اطرافیان دریافت می‌شود کم کم نیروی از دست رفته خود را بازیافته و به زندگی باز می‌گردیم.

در این روزها عدم برگزاری این مراسم به سوگ ناتمام برای بازماندگان می‌انجامد و اختلال سوگ را پدید می‌آورد. بنابراین شیوع این اختلال می‌تواند در این دوران افزایش چشم‌گیر داشته باشد در حالی که شاید اصلاً دیده نشود و به اهمیت آن واقف نباشیم.

بهترین جایگزین حضور فیزیکی در مراسم یادبود چیست؟

دانشمندانی مانند ملینا اسمیت معتقدند که مهم‌ترین عامل برای التیام سوگواری حمایت دیگران است و توصیه می‌شود که حتی چنانچه فرد اغلب عادت به ابراز احساست و عواطف خود با دیگران ندارد، مهم است تا درباره مصیبت پیش آمده و احساسات خود صحبت کند و آنها را در خود نریزد. مهمترین کاری که شما به عنوان یک دوست می‌توانید انجام دهید آن است که فقط در کنار فرد سوگوار بمانید. حال که امکان حضور در کنار یکدیگر کمتر شده است بهتر است با استفاده از ابزارهای موجود در فضای مجازی بودن و همدلی با عزیزانمان را امکانپذیر کنیم. ممکن است دقیقاً ندانید چه بگویید یا چه کاری انجام دهید، این چندان مهم نیست. اجازه ندهید این احساسات مانع حضور (مجازی و تلفنی) شما در کنار فرد سوگوار شود. حمایت شما در این دوران بیش از هر زمان دیگری ضروری است. مهم آن است که بدانید شما قرار نیست راه حلی برای مشکلات او بیایید یا به سوال‌هایش پاسخ دهید این کار صرفاً با کمک متخصصین این حوزه قابل انجام می‌باشد شما فقط باید گوش شنوایی برای او باشید، بدون آنکه بخواهید حضور خود را به وی تحمیل کنید. یادتان باشد هرگز غم و اندوه او را کوچک نشمارید و بگذارید در مورد فقدانش با شما صحبت کند و اگر دوست داشت گریه کند. شما فقط باشید.

درباره تجربه محک در این زمینه بگویید.

محک ۲۹ سال است که در زمینه حمایت از کودکان مبتلا به سرطان فعالیت می‌کند و در این سال‌ها تجربه‌های بسیاری در زمینه روش‌های همراهی و همدلی با خانواده‌هایی دارد که کودکان خود را از دست داده‌اند. از دست دادن فرزند برای خانواده‌ها غیرقابل باور و سخت است و محک در این مسیر می‌داند که در غم نمی‌شود تنها ماند. در همین راستا این مؤسسه با کمک واحد روان‌شناسی و مددکاری اجتماعی، کمیته سوگ را تشکیل داده است. در این کمیته با توجه به اهمیت و ضرورت سوگ، از نظر تخصص روان‌شناختی به خانواده‌هایی که دچار فقدان فرزند خود شده‌اند کمک می‌شود و تلاش دارد تا آنها بتوانند با کمترین آسیب روانی به زندگی خود ادامه دهند. در واقع زندگی خانواده‌ها با از دست دادن فرزند دچار ایستایی می‌شود و دغدغه این کمیته این است که این خانواده‌ها به خط پایه زندگی قبل از فوت کودک خود که همان پویایی پس از فقدان است، برسند. امیدواریم در آینده با گسترش فعالیت‌هایمان در کمیته سوگ بیشتر از قبل بتوانیم به توانمندی خانواده‌ها پس از یک فقدان کمک کنیم.

این را هم اضافه می‌کنم که محک بر اساس این تجربه که طی سال‌ها همراهی با کودکان مبتلا به سرطان و خانواده‌های آن‌ها به دست آمده است، برای پاسخ به یکی از دغدغه‌های اساسی جهان پس از کرونا که همان سوگِ نا تمام و اختلالات روحی ناشی از آن است به نوبه خود در جستجوی راه حل بوده که به زودی در این باره به اطلاع رسانی خواهد پرداخت تا همه جامعه بتوانند از آن استفاده کنند.

از صمیم قلب آرزو می‌کنیم که سلامتی به جهان‌مان باز گردد و با تداوم حمایت‌ها از فرزندان کوچک محک حتی در این روزهای سخت، آنها هم پیروز مبارزه خود با سرطان باشند.

132
0 0